آهنگ زندان بان از محسن چاوشی

متن آهنگ زندان بان محسن چاوشی

اشکات مثل گل توی باد
پر پر زدن، پر پر شدن
طفلی چشمای خوشگلت
با گریه خوشگلتر شدن
با ماهی های قرمزت
همدم شدی، دریا شدی
وقتی که مردن ماهیات
غمگین شدی، تنها شدی
من ماهیای قلبت رو
کشتم که دیوونت کنم
زنجیر ساختم از خودم
تا بندی خونت کنم
غمگین شدی، ابری شدی
ابری شدی، تنها شدی
هی پشت ابرهای خودت
پنهون شدی، پیدا شدی
بارون شدی، بند اومدی
غمگین شدی، لاغر شدی
انقدر سوزوندم تو رو
تا اینکه خاکستر شدی
بارون شدی بند اومدی
غمگین شدی، لاغر شدی
انقدر سوزوندم تو رو
تا اینکه خاکستر شدی

طفلی تو که من صاحب
تاریکی زندانتم
تاریکتر من، چون که من
چند ساله زندانبانتم
چند وقته فکر رفتنی
اما تعلل میکنی
چند ساله میرنجونمت
اما تحمل میکنی
بارون شدی، بند اومدی
غمگین شدی لاغر شدی
انقدر سوزوندم تو رو
تا اینکه خاکستر شدی
اصرار من بیهوده بود
خاکسترت با باد رفت
من سوختم، تا سوختم
خاکسترم از یاد رفت
بارون شدی، بند اومدی
غمگین شدی، لاغر شدی
انقدر سوزوندم تو رو
تا اینکه خاکستر شدی
بارون شدی، بند اومدی
غمگین شدی، لاغر شدی
انقدر سوزوندم تو رو
تا اینکه خاکستر شدی

Start typing to see posts you are looking for.